×
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۵
شکایت نامه آن روی چون گل بود در دستم
قلم در ناله چون منقار بلبل بود در دستم
سحر زلف تو از روی تصور شانه می کردم
به گردن داشتم زنجیر و سنبل بود در دستم
به بزم می پرستان دوش رفتم همره ساقی
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۰
شکایت نامه آن روی چون گل بود در دستم
قلم در ناله چون منقار بلبل بود در دستم
دماغم بود همچون نافه دلجمع از پریشانی
خوش آن شبها که همچون شانه کاکل بود در دستم
به جستجوی تو در باغ هر صبحی که می رفتم
[...]