گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳۲

 

شام ازان زلف سیه سنبل به دامن می برد

صبح از ان چاک گریبان گل به دامن می برد

آن که بر خار سر دیوار حسرت می کشید

این زمان از گلشن او گل به دامن می برد

یک سراسر رفت و در گلزار قحط دل فکند

[...]

صائب تبریزی