×
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳
خط ز رخت سر کشید سرکشی ای گل بس است
وقت نوازش رسید ناز و تغافل بس است
نخل تو شد میوهٔ ریز از تو ندیدم بری
جامه چو گل میدرم صبر و تحمل بس است
در ره مرغ دلم حلقه مکن زلف را
[...]
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۵۶- امیر عاشقی تربتی
گاه قتلم شعله شمشیر آن قاتل بس است
شربت آبی ز تیغ او دم بسمل بس است