×
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶
گر سیل فتنه خیزد دل را چه مشکل افتد
جز اشک نیست ما را باری که بر گل افتد
عاقل بکار دنیا بسیار لاابالیست
همسایه جنونست عقلی که کامل افتد
سیلاب اشک مجنون تا دشتبان وادیست
[...]
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۱۲۲
سحرگاهان که شبنم بر گل افتد
زتو شور و فغان در بلبل افتد
بت فایز به یاد نوگل خویش
به جانش صد هزاران غلغل افتد
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۱۴۶
نه هر دل عشق جانان قابل افتد
نه این قرعه به نام هر دل افتد
هزاران دل بباید تا یکی دل
چو فایز در محبت کامل افتد
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » نسخه بدلهای دوبیتیها » شمارهٔ ۱۱
سحرگاهان که شبنم بر گل افتد
ز نو شور و فغان در بلبل افتد
سحر فایز به یاد نو گل خویش
به جانش صد هزاران غلغل افتد