×
سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۴
ز چشم مست تو امّید خواب میبینم
تو خوش بخفتکه ما را قرار خفتن نیست
به دیدن از تو قناعت نمیتوانم کرد
حکایتی دگرم هست و جای گفتن نیست
۲ بیت