گنجور

سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۴

 

ز چشم مست تو امّید خواب می‌بینم

تو خوش بخفت‌که ما را قرار خفتن نیست

‌به دیدن از تو قناعت نمی‌توانم کرد

‌حکایتی دگرم هست و جای گفتن نیست

۲ بیت
سعدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۵۴ - حکایت

 

گفت: او را زبان گفتن نیست

گر شود تشنه جای خفتن نیست

۱ بیت
اوحدی