گنجور

سلطان باهو » غزلیات » شمارهٔ ۴۳

 

عمریست در طریق تو جان را که دم زدیم

هیچت صفا ندیدیم حیران بتر شدیم

تا کی شود ز لعل تو کامی بر آوریم

کز بهر کام خویش پریشان خود شدیم

با تو سخن که گوید که این هم مجال نیست

[...]

۵ بیت
سلطان باهو