گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۶۰

 

زان آتشِ تر که خیمه برکِشت زنند

شاید که درین دل چو انگشت زنند

تا از سر درد گِل کنم خاک ز اشک

زان پیش که از کالبدم خشت زنند

عطار
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۵ - در شرح حال اهل زرق و تلبیس

 

از برای تو گر چه مشت زنند

گر بلغزی ترا درشت زنند

اوحدی