×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۰
کسی که بهر تو جان باختن هوس دارد
چه غم ز شحنه و اندیشه از عسس دارد
سرشک من همه سیماب شد، نمی دانم
که کیمیای صبوری کدام کس دارد؟
من غریب به راه امید خاک شدم
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - تصویرپردازی خیالی از مردی شکمباره به عنوان تمهیدی برای مدح اسلام خان و توصیف سفره نعم او
به طعامی که دسترس دارد
مرغش از پنجه در قفس دارد
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۰
هوسپیمای فرصت گرد کلفت در قفس دارد
همین خاک است و بس گر شیشهٔ ساعت نفس دارد
لب از خمیازهٔ صبح قیامت تا نمیبندی
خم آسودگی جوش شراب خامرس دارد
در سعی جنون زن، از وبال هوش بیرون آی
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴۱
صبح در سینه، یک نفس دارد
دستگاه فغان، جرس دارد