×
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۲
در این جهان دل خود را شکسته میبینم
چو زلف یار بر او باد بسته میبینم
تن ضعیف نزار بلاکش خود را
ز درد روز فراق تو خسته میبینم
بعیدم از رخ چون ماه تو تو رخ بنما
[...]
۷ بیت
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۷
ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته می بینم
ولی سررشته امید ازو بگسسته می بینم
عنان دل نمی بینم به دست خویشتن زان دم
که گرد گل تو را از سنبل تردسته می بینم
قدم لام است و بالایت الف زان دوست می دارم
[...]
۷ بیت