گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۸

 

عهد تمکین با دل دیوانه بستن کار ما

خاطر خود را ز هر اندیشه خستن کار ما

هر نفس بست و گشادی هست در دست خیال

کار دل افتادن اندر دام و جستن کار ما

گل اگر در پیرهن باشد جنون را نشتر است

[...]

اسیر شهرستانی