گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۹

 

کنون این سرای و نشست منست

همان زاولستان به دست منست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۲

 

بدل گفت کاین برنشست منست

کنون کار کردن به دست منست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۶

 

ندانی که ایران نشست من‌ست

جهان سر به سر زیر دست من‌ست

فردوسی
 

عین‌القضات همدانی » لوایح » فصل ۷۵

 

تا جام جهان نمای در دست منست

از روی خرد چرخ برین پست منست

تا قبلۀ نیست قبلۀ هست منست

هشیارترین خلق جهان مست منست

عین‌القضات همدانی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۶

 

چون دانستم که عشق پیوست منست

وان زلف هزار شاخ در دست منست

هرچند که دی مست قدح میبودم

امروز چنانم که قدح مست منست

مولانا