گنجور

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱

 

ای دل ز خود برون شو یار است دیدی آمد

جز بذل جان مکن کار کار است دیدی آمد

گر بایدت سلامت ز آن خط و زلف بگذر

مور است دیدی آویخت مار است دیدی آمد

زاهد که عنف هستی بردش ز کوی مستی

[...]

یغمای جندقی