گنجور

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳

 

با رقیب از سر نو عهد و وفا بست دریغ

مدتی رفت و بر آن عهد و وفا هست دریغ

آن که با اهل وفا عهدی اگر بست شکست

عهدها بست به اغیار که نشکست دریغ

من جز او با کس دیگر ننشستم جایی

[...]

رفیق اصفهانی