گنجور

ناصر بخارایی » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

باز مرغ سحری سوی گلستان آمد

وقت می خوردن و آشفتن مستان آمد

بلبلِ دل‌شده در ناله و افغان آمد

زاهد از صومعه بگریخت به بستان آمد

ناصر بخارایی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۲ - رحمت حق

 

وقت آن شد که بلرزیم چو بید از سرما

ساقیا! می به قدح کن، که زمستان آمد

رعد در ناله شد و قطره فشان گشت سحاب

رحمت حق، ببر باده پرستان آمد

گشت مغلوب زمستان، سپه فصل بهار

[...]

ترکی شیرازی