گنجور

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

غم تو تا نفس باقیست با من هر نفس بادا

به جز روی گلت دیگر به چشمم خار و خس بادا!

خیالم در شب زلفت رود ناگه به عیاری

به شهرستان حسنت نرگس مستت عسس بادا!

چو فرزین مهره عشق تو را هر کس، که کج بازد

[...]

طغرل احراری