گنجور

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳

 

این مرا بس که تمنای تو می‌ورزم و بس

همه دارم به وصال تو نمی‌ارزم و بس

چون سپیدار اگر میوه ندارم ای گل

بر تو آخر نه همه سال همی‌لرزم و بس

پسته زد خنده که در پوست مرا هم مغز است

[...]

ناصر بخارایی