گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۷

 

در وطن سخت غریبم، سفری میخواهم

می پرد مرغ دلم، بال و پری میخواهم

نیست تقصیر کسی، گر نبرد کس نامم

هنرم ساخته بیقدر، زری میخواهم

توشه را طلب، نیست بجز درد طلب

[...]

واعظ قزوینی