گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۶

 

نه از نقاش چین هرگز چنین صورتگری آمد

نه این ناز و کرشمه از بتان آزری آمد

مکن ناز و مکش ما را مسلمانی ست این آخر؟

اگر عاشق شدم جایی، چه کردم کافری آمد

چو بیهوش خیالم دید، شب می گفت همسایه

[...]

امیرخسرو دهلوی