گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

باز مارا هوس خوش پسری افتادست

بازمان از پی دل دردسری افتادست

کار دل سخت بدافتاد درین بار که او

بکف سخت دل بد جگری افتادست

من نمیدانم کاین مشغله بر من زچه خاست

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵

 

هر کجا که ز مهرت نظری افتادست

سودازده یی بر گذری افتادست

در کوی وصال تو که آید؟ کآنجا

هر پای که در نهی سری افتادست

کمال‌الدین اسماعیل