گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷

 

آورد به ما بلبل عاشق خبر گل

جز بلبل گل دوست که داند خطر گل

هر چند که در گل همه خوبی و خوشی هست

بی مل نه همانا که خوش آید خبر گل

زان قطره شبیگر که بر شاخ گل افتاد

[...]

ادیب صابر
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۹ - سپری شدن کار خسرو

 

وزان پس بد شبی اندر بر گل

بصد ناز و خوشی در بستر گل

عطار
 

سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » از ترکیبات » شمارهٔ ۴

 

بیا چو غنچهٔ تر، خیمه زن برابر گل

شراب لاله‌صفت خور، به بوی ساغر گل

ورق ورق، گل ازان شد، که تا فرو خوانی

نشاط نامه ی می خوارگان زدفتر گل

به هر کجا که کنون عاشقی است نالنده

[...]

سراج قمری
 

کمال‌الدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - و قال ایضاً یمدح الصّدر رکن الدّین صاعد

 

ای برده آتش رخ تو آب کارگل

بر باده داده عارض تو روزگار گل

با چهرۀ تو زحمت باغ است گل ، از آن

برچین نهاد زخار همه رهگذر گل

خونین شدست سربسر اندام نازکش

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۵

 

بلبل که تو از جان شده ای ناظر گل

گل می رود از باغ تو شو حاضر گل

در اوّل گل چو خوش بود حال جهان

هرچند که خوش نیست مرا آخر گل

جهان ملک خاتون
 

ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷

 

بلبل بنشست باز بر منبر گل

بگشاد ز هم ورق ورق دفتر گل

بر گل ز رخت آیت خوبی می خواند

جان می پرورد از رخ جان پرور گل

ابن حسام خوسفی
 

ابن حسام خوسفی » ترکیبات » مناقب هفت گل در مدح امام زمان (عج)

 

دوش بگشاد ز هم باد صبا دفتر گل

مرغ خوش نغمه برآمد به سر منبر گل

خیلتاشان ریاحین به چمن بنشینند

همه را دیده و دل بر گل و بر منظر گل

آیت خلق تو بلبل به ریاحین می گفت

[...]

ابن حسام خوسفی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - در ستایش حضرت علی«ع»

 

تا به روی تو شد برابر گل

غنچه بسیار خنده زد بر گل

در گلستان ز مستی شوقت

جامه را چاک زد سراسر گل

بر تنش گشته پیرهن خونین

[...]

وحشی بافقی