گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲

 

صبر دل آورد روی از عشق جانان در گریز

جان هم از تن دارد از بیداد او سر در گریز

ای دل دیوانه افتادی به بند زلف او

صد رهت گفت از آن آشوب و شور و شر گریز

هر کرا با خصم بالا دست کاری اوفتاد

[...]

ابن یمین