گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴

 

باز مخمورم، کجا شد ساقی؟ آن ساغر کجاست؟

تشنگان عشق را آن آب چون آذر کجاست؟

همچو چشم خویش ساقی مست می‌دارد مرا

ما کجاییم، ای مسلمانان، و آن کافر کجاست؟

آن چنان خواهم درین مجلس ز مستی خویش را

[...]

اوحدی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۱

 

تا به کی در پرده باشد نیک و بد، ساغر کجاست؟

دل ز دعوی شد سیاه آیینه محشر کجاست؟

در تن روشن ضمیران جان نمی گیرد قرار

آب را آسودگی در دیده گوهر کجاست؟

هست بیرون از دو عالم، سیر سرگردان عشق

[...]

صائب تبریزی