گنجور

عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۱۴

 

هیچ است همه، وسوسهٔ خاطر چند

از هیچ بلا، چند شود ظاهر چند

تو هیچ بُدی و هیچ خواهی گشتن

بر هیچ میانِ این دو هیچ آخر چند

عطار
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۲ - ورود سر مبارک آنحضرت بر دیر راهب

 

ناگه افتاد نگاهش بسنان و سرچند

نه سر چند که از حسن مه انور چند

نه مه چند که از نور خور خاور چند

نه خور چند که از طلعت حق مظهر چند

جیحون یزدی