من ز گفت تو بدیدم روی تو

این زمان هستیم رویا روی تو

ای قبله عشاق جهان ابروی تو

بردی دل خلق و دارد آن ابروی تو

گر طالب صید دل مشتاقان نیست

از چیست که افتاده چنین بر روی تو

طاعتیاتند دو ابروی تو

سجده کنان در حرم روی تو

بیا ساقی امشب که بر روی تو

مه نو ببینم چو ابروی تو

قاسم زار با عروس گفت که خوش به سوی تو

می‌کشدم کشان کشان جذبه گفتگوی تو

می‌روم و نمی‌رود از دلم آرزوی تو

وه که به کام دشمنان دور شدم ز کوی تو

بر نگرفته کام دل سیر ندیده روی تو

[...]