گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۲۲

 

سفر نزدیک شد، فکر اقامت را ز سر وا کن

مهیای وداع آشیان شو، بال و پر وا کن

ندارد سیل بی زنهار رحمت بر گرانخوابان

ز پای خویش این بند گران را پیشتر وا کن

وداع برگ هستی را به ایام خزان مفکن

[...]

صائب تبریزی