گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۷

 

با دل تنگ من از تنگ شکر هیچ مگوی

چون ترا از دل من نیست خبر هیچ مگوی

چند گویی که: حدیث تو به زر نیک شود؟

روی زرین مرا بین و ز زر هیچ مگوی

پیش قند دهن پسته مثال تو ز شرم

[...]

اوحدی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۵ - نصیر الدّین طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

چون در سفریم ای پسر هیچ مگوی

احوال حضر درین سفر هیچ مگوی

ما هیچ و جهان هیچ و غم و شادی هیچ

می‌دان که نه‌ای هیچ و دگر هیچ مگوی

رضاقلی خان هدایت