گنجور

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۷ - گفتار در آرایش و نکویی سخن

 

کسی را کاین هما بر سر نشیند

به بالادست اسکندر نشیند

وحشی بافقی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵

 

زروی لطف اگر یار در کنار نشیند

عجب مدار که گل در کنار خار نشیند

فلک نداد از آن رهگذر بباد غبارم

که آن غبار مبادش به رهگذر نشیند

بدل زهر که غباری نشسته بود زدودم

[...]

سحاب اصفهانی
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۱۰۴

 

به جز من هر که با دلبر نشیند

الهی بر دلش خنجر نشیند

به والله که راضی نیست فایز

اگر با دوست پیغمبر نشیند

فایز