گنجور

عطار » مصیبت نامه » بخش سیزدهم » بخش ۱ - المقالة الثالثة عشره

 

گاه سنگ از فیض گوهر میکنی

گاه مس بی کیمیا زر میکنی

۱ بیت
عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳۷

 

باز بهر جان ما را ناز در سر می‌کنی

دیده بیننده را هردم به خون تر می‌کنی

گر چو مویم می‌کنی، بهر عدم هم دولت است

زانکه ره دورست و بار من سبک‌تر می‌کنی

آفتابی تو، ولی زآنجا که روز چون منی‌ست

[...]

۷ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۷ - حکایت

 

لاف ز بالای پدر می‌کنی

خود بنما تا چه هنر می‌کنی

۱ بیت
وحشی بافقی