×
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۹
چند ای سرشکِ خون دم از پاکیِّ گوهر میزنی
بر چهرهٔ زردم اگر نقشی زنی زر میزنی
هر لحظه لافی میزنی ای گل ز خوبی با رخش
بنگر نکو باری که تو خود را کجا بر میزنی
دل میبرند از عاشقان خوبان و تو جان و دلی
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۷۵ - در تمامی شهادت جناب عبدﷲ علیه السلام
گر دم از ﷲ اکبر می زنی
از چه بر ﷲ خنجر میزنی
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۰ - دو محضر
کودکان را پای بر سر میزنی
مشت بر طومار و دفتر میزنی