×
وحشی بافقی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۷ - استر گرسنه
میرسم از راه و دارم استری کز باب جوع
قوت دندان ندارد ورنه قنطر میخورد
حرص کاهش هست تا حدی که گر بگذارمش
کهگل دیوار این ده را سراسر میخورد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۵۴
سخن چو هر دو لب او به یکدگر می خورد
چو رشته غوطه به سرچشمه گهر می خورد
سفر گزین که به چشم جهان شوی شیرین
عزیز مصر شب و روز این شکر می خورد
خوش آن ملال که از آستین مرهمیان
[...]