گنجور

ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۲۷

 

از رایت تو نور ظفر می تابد

کس نسیت که از رای تو سر می تابد

عفو تو چو رحمت خدای ست که خلق

هر جرم که می کنند بر می تابد

ظهیر فاریابی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۰

 

ساقی امشب ز رخت نور دگر می‌تابد

آفتابی تو و یا قرص قمر می‌تابد

خود به طلعت مهی و ساغر می خورشید است

زین دو نور است که بر بام و به در می‌تابد

پرتو روی تو یا شعشعه جام شراب

[...]

آشفتهٔ شیرازی