گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷

 

تاخار عشق در جگر من شکسته است

هر گل که هست در نظر من شکسته است

شوخی که بسته بود در از ناز بر همه

مست آمدست دوش و در من شکسته است

هرجا که شیشه دل پر خون عاشقی است

[...]

اهلی شیرازی