گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۰

 

هر روز ز دلتنگی جایی دگرم بینی

هر لحظه ز بی صبری شوریده ترم بینی

در عشق چنان دلبر جان بر لب و لب برهم

گه نعره‌زنم یابی گه جامه‌درم بینی

در دایرهٔ گردون گر در نگری در من

[...]

عطار
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۶

 

چو در وی عفّت و آزرم بینی

تو هم در وی به چَشم شرم بینی

ایرج میرزا