گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۸

 

خوش آنکه خسته دلان می ز جام ژرف کشند

چو نقطه از دهن تنگ یار، حرف کشند

نمی‌کشند خجالت ز دوستان هرگز

چو تنگ‌حوصلگان می به قدر ظرف کشند

به طاق دار کمانی که مانده از منصور

[...]

سلیم تهرانی