گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۰

 

هر لحظه چشم شوخت ناز دگر فروشد

جوینده بش باید، گر بیشتر فروشد

با آنکه ما نیرزیم از چشم تو نگاهی

هم می دهیم جانی، گر یک نظر فروشد

پیوسته گرم بادا بازار تو که در وی

[...]

امیرخسرو دهلوی