گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۵

 

هوای سیر گلشن مانده است و بال و پر رفته

هوسها کاش می رفتند با عمر بسر رفته

بعشق ریشه محکم کرده ناصح برنمی آید

ز سوزن بر نمی آرند خار در جگر رفته

بکوی تیره بختی چون قلم پایم بگل مانده

[...]

کلیم