گنجور

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶

 

آه و صد آه! که آن مه ز سفر دیر آمد

شمع خورشید جمالش بنظر دیر آمد

گفت: سوی تو بقاصد بفرستم خبری

وه! که قاصد نفرستاد و خبر دیر آمد

تو مدد گار شو، ای خضر، که آن آب حیات

[...]

هلالی جغتایی