گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۶

 

خیمه زدسلطان عشق اندر دلم

کار بس گردیده مشکل بر دلم

گشت خون وز دیده ام آمد برون

از غم شوخی پری پیکر دلم

آرمش با ریشه از پیکر به در

[...]

بلند اقبال