گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۴

 

در عشق آنکه قابل دردش ندیده‌اند

حیزی‌ست کز قلمرو مردش ندید‌ه اند

گل ها که بر نسیم بهار است نازشان

از باد مهرگان دم سردش ندیده‌اند

خلقی خیال باز فریبند زیر چرخ

[...]

بیدل دهلوی