گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵

 

عاشقان را دم گرم و نفس سرد بسست

گرمی و گل نبود اشک و رخ زرد بسست

آسمان گو بر هم شعله ی خورشید مدار

که مرا همرهی آن مه شبگرد بسست

مطلب جام جم و آینه ی اسکندر

[...]

بابافغانی