گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۲۷

 

تا از غم تب دلش به صد درد افتاد

شد زرد رخ و بر رخ او گرد افتاد

گفتم که چه بود کافتابت شد زرد

گفتا مگر آفتاب بر زرد افتاد

عطار
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۲ - دور اول در مبدا آفرینش

 

نفس چون در سوم نورد افتاد

سومین جوهر دو فرد افتاد

اوحدی