×
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۶
ای جان جهان تا خبرت یافته ام
دل را همه در رهگذرت یافته ام
پنداری بی درد سرت یافته ام
نه نه که به خون جگرت یافته ام
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۱۴
گرچه من آب رخ از خاک درت یافته ام
گرد خاطر همه از رهگذرت یافته ام
چون توانم که دل از مهر رخت برگیرم
زانک چون صبح بآه سحرت یافته ام
بنشین یکدم و بر آتش تیزم منشان
[...]