گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۸

 

آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان

بی صرفه منه زاهد سر در سر بد مستان

رندانه گذر کردم بر غفلت و آگاهی

آن نسخه هشیاری این دفتر بد مستان

زاهد به خدا بگذر از کرده ما بگذر

[...]

اسیر شهرستانی