×
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۷
بی ته اشکم ز مژگان تر آیو
بی ته نخل امیدم نی بر آیو
بی ته در کنج تنهائی شب و روز
نشینم تا که عمرم بر سر آیو
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۸
شبی کان نازنینم در بر آیو
گذشته عمرم از نو بر سر آیو
همه شو دیدهٔ مو تا سحرگاه
بره باشد که یارم از در آیو
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۹
بدل چون یادم از بوم و بر آیو
سر اشگم بیخود از چشم تر آیو
از آن ترسم منِ برگشته دوران
که عمرم در غریبی بر سر آیو
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱۰
خوش آن ساعت که یار از در در آیو
شو هجران و روز غم سر آیو
ز دل بیرون کنم جان را به صد شوق
همی واجم که جایش دلبر آیو