گنجور

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶

 

گر باز دگرباره ببینم مگر اورا

دارم ز سر شادی بر فرق سر او را

با من چو سخن گوید جز تلخ نگوید

تلخ از چه سبب گوید چندین شکر او را

سوگند خورم من به خدا و به سر او

[...]

انوری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲

 

ای صبا، بوسه زن ز من در او را

ور برنجد، لب چو شکر او را

چون کسی قلب بشکند که همه کس

دل دهد طره دلاور او را

زان نمیرند کز نظاره رویش

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

شب نگیرد اگر ببر او را

نشود روز خون جگر او را

آذر بیگدلی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۴ - رحلت فاطمه زهرا (س)

 

ببین برادر انصار و یاور او را

به خاک و خون بدن چاک اکبر او را

صامت بروجردی