گنجور

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۳ - ما رَأَیْتُ شَیْئاً إِلّا وَ رَأَیْتُ اللهَ فیهِ

 

در رهش خان و مان براندازم

جان کنم خرقه و دراندازم

۱ بیت
سنایی
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۱

 

من سوخته دل تا کی چون شمع سر اندازم

وز سوز دل خونین در جان شرر اندازم؟

درد دل من هر دم از عرش گذر گیرد

در شهر ز عشق تو صد شور و شر اندازم

هر شب من بیچاره تا وقت سپیده دم

[...]

۱۳ بیت
نجم‌الدین رازی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۸

 

در آب دیده یا در سینهٔ پرآذر اندازم

دل بیمار خود را بر کدامین بستر اندازم؟

جهان افسرده شد از عشق خون آشام، اشارت کن

که این دل مردگان را در رگ جان نشتر اندازم

کف خاکستر تفسیده ام در کار محشر کن

[...]

۸ بیت
حزین لاهیجی