گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳

 

دوشم آن ترک پریچهره به بر آمد ورفت

تندوآهسته تر از باد سحر آمد ورفت

زیست نمود دمی تاکه ببینم رخ او

چون خیالی که درآید به نظر آمد ورفت

رفت واز رفتنش از دیده خون افشانم

[...]

بلند اقبال