گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۷

 

آفتاب رویش از مشرق برآمد صبحدم

حسن ماه و مشتری هم بر سر آمد صبحدم

کس نمی یارد نشان دادن که سرو آید برم

سروناز ما ز لطفش دربر آمد صبحدم

من ز آب دیده هر شب باز یاری کرده ام

[...]

جهان ملک خاتون