گنجور

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۰

 

دوشین چو شفق بودم، خون جگر آلوده

کان ماه به شهر آمد، گرد سفر آلوده

از خیل تماشایی، گردش حشری پویان

آیینهٔ رخسارش، نور نظر آلوده

گرد خط مشکینش، چون کحل سلیمانی

[...]

حزین لاهیجی