گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۷

 

مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافروزد

نگشته شعله از یک جا، به جای دیگر افروزد

درآ و خانه روشن کن که امشب مهلت عمرم

بود چندان که پیش من کسی شمعی برافروزد

گرم سوزد، خیال شمع رخسارت از آن خوش‌تر

[...]

بابافغانی